چرا نمیتوانم از صحبت کردن دست بکشم؟

چرا نمیتوانم از صحبت کردن دست بکشم؟
آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که به حدی صحبت میکنید که احساس طرد شدن یا شرمندگی میکنید؟ یا شاید با یک همکار یا عضو خانوادهای روبرو هستید که پرحرف است و در تلاش برای همدلی با او هستید؟ برخی افراد به طور طبیعی پرحرفتر هستند. تحقیقات نشان میدهد که دختران به طور معمول بیشتر از پسران دارای ژن مرتبط با ارتباطات به نام Foxp2 هستند، که ممکن است یکی از دلایل تمایل بیشتر دختران به صحبت کردن باشد.
اما اینکه شما یک سخنران طبیعی باشید، به معنای این نیست که نمیتوانید بر خودتان کنترل داشته باشید. اگر از شما خواسته شود که کمتر صحبت کنید، معمولاً میتوانید این کار را انجام دهید. شما میتوانید مهارتهای گوش دادن بهتری را یاد بگیرید و به کار ببرید.
با این حال، اگر واقعاً نمیتوانید صحبت کردن را متوقف کنید، ممکن است با نوعی از صحبت کردن اجباری به نام "تاکاهولیک" مواجه باشید. (دو روانشناس در دانشگاه ویرجینیای غربی حتی یک "مقیاس تاکاهولیک" ایجاد کردهاند). اگر با این مشکل دست و پنجه نرم میکنید، ممکن است ویژگیهای زیر را داشته باشید:
- از این که صحبت کردن شما دیگران را ناراحت میکند، آگاه هستید اما هنوز نمیتوانید متوقف شوید.
- گفتگوها را تسلط میدهید و کمتر به دیگران فرصت میدهید.
- از به اشتراک گذاشتن اطلاعات بیش از حد خجالت نمیکشید.
- تنها زمانی صحبت را متوقف میکنید که دیگران شما را قطع کنند.
مسائل بهداشت روانی که شما را پرحرف میکند
کلیشه اعتماد به نفس پایین
آیا شما هم وقتی به موقعیتهای جدید وارد میشوید، زیاد صحبت میکنید یا خیلی سریع صحبت میکنید؟ اولین تصوری که مردم درباره کسی که بیش از حد پرحرف است، دارند این است که این فقط نشانهای از اعتماد به نفس پایین است. این یک کلیشه است که در فیلمهای نوجوانی به تصویر کشیده شده و شخصیتهای پر سر و صدای کلاس را نشان میدهد.
معمولاً اعتماد به نفس پایین زمانی کاهش مییابد که ما با یک گروه یا موقعیت اجتماعی جدید راحت میشویم. اما اگر صحبت کردن ما ادامه پیدا کند، ممکن است داستان پیچیدهتری وجود داشته باشد. این میتواند نشانهای از نیاز به جلب توجه، تلاش برای ارتباط یا حتی یک مکانیزم دفاعی باشد که به ما کمک میکند تا احساسات خود را پنهان کنیم. در واقع، پرحرفی میتواند به دلایل مختلفی باشد و نباید تنها به عنوان یک علامت از اعتماد به نفس پایین تعبیر شود.
بازی شرم
آیا در دل خود احساس میکنید که چیزی عمیقاً در شما نادرست است؟ آیا تجربهای در کودکی وجود دارد که هنوز زخم آن را حس میکنید؟ شرم به معنای این است که ما در یک نقطه از زندگیمان تجربهای داشتهایم که آن را به عنوان تقصیر خود پذیرفتهایم. این احساس میتواند به یک پرده دود تبدیل شود که ناتوانیها و ضعفهای ما را میپوشاند و به نوعی خودحفاظتی عجیب و غریب بدل میشود.
شرم میتواند ما را به انزوا بکشاند و ترس از ابراز خود را در ما ایجاد کند. این احساس نه تنها بر روابط ما تأثیر میگذارد، بلکه میتواند به سلامت روانی ما آسیب بزند. درک و مواجهه با این احساسات میتواند اولین گام برای رهایی از بار شرم و بازگشت به خود واقعیمان باشد. این سفر به سوی خودآگاهی و پذیرش میتواند به ما کمک کند تا دوباره به زندگی و ارتباطاتمان رنگ و روح ببخشیم.
اضطراب و اضطراب اجتماعی
آیا وقتی عصبی هستید، صحبت میکنید؟ و هر چه بیشتر عصبی میشوید، بیشتر صحبت میکنید؟ اضطراب میتواند حتی یک فرد درونگرا را نیز وادار به صحبت کردن بیش از حد کند، به ویژه اگر اضطراب اجتماعی داشته باشد. این نوع اضطراب به وسیله موقعیتهای اجتماعی جدید تحریک میشود. صحبت کردن بیش از حد میتواند یک شخصیت کاذب ایجاد کند تا ترسهای درونیمان را پنهان کنیم
ADHD بزرگسالان
آیا احساس میکنید که کلمات قبل از اینکه حتی متوجه شوید به زبان شما میآیند؟ آیا تمایل دارید دیگران را قبل از اینکه متوجه شوید قطع کنید؟ آیا دائماً احساس میکنید که ذهن و دهان شما یک ارتباط معیوب دارند که شما را شرمنده و عصبانی میکند؟ گاهی اوقات صحبت کردن اجباری به این دلیل است که مغز ما به طور متفاوتی کار میکند. وقتی که شما ADHD دارید، مغز شما از یک چیز به چیز دیگر میرقصد و ممکن است مشکلات کنترل تکانه داشته باشید، مانند صحبت کردن در نوبت و قطع کردن دیگران.
سندرم آسپرگر
آیا متهم به بیادبی شدهاید و نمیدانید چرا؟ آیا تمایل دارید درباره یک موضوع خاص بسیار پرشور باشید؟ سندرم آسپرگر شامل نداشتن استعداد طبیعی برای درک نشانههای اجتماعی است. این موضوع با تمایل به بسیار پرشور و متمرکز بر چیزهایی که دوست دارید ترکیب میشود. در حالی که دیگران به طور طبیعی میدانند که چه زمانی صحبت را متوقف کنند یا چه زمانی دیگران به آنچه گفته میشود علاقهای ندارند، شما متوجه نمیشوید. توجه داشته باشید که با وجود اینکه هنوز یک اصطلاح محبوب است، سندرم آسپرگر دیگر یک تشخیص رسمی نیست و اکنون در گروه "اختلال طیف اوتیسم" قرار دارد.
PTSD (اختلال استرس پس از سانحه)
آیا به عنوان یک بزرگسال تجربهای آسیبزا را پشت سر گذاشتهاید؟ یا در دوران کودکی با مجموعهای از تجربیات دشوار روبرو بودهاید؟ اختلال استرس پس از سانحه یکی از نشانههایش اضطراب است که ممکن است به صحبت کردن بیش از حد منجر شود. PTSD پیچیده، که ناشی از مجموعهای از تجربیات استرسزا مانند سوء استفاده جنسی در دوران کودکی است، معمولاً با احساس شرم همراه است. این شرم میتواند باعث شود برخی از ما خود را به صورت پرنور و پرحرف نشان دهیم تا واقعیتمان را که به اندازه کافی خوب نمیبینیم، پنهان کنیم.
اختلال شخصیت مرزی (BPD)
آیا شما در برقراری گفتگوهای طولانی و عمیق مهارت دارید که شما را کاملاً از دنیای بیرون جدا میکند؟ اما گاهی اوقات با گفتن حرفهای زشت به دیگران آسیب میزنید و بعد از آن در دریای پشیمانی غرق میشوید؟ اختلال شخصیت مرزی به این معناست که شما در کنترل احساسات و تکانهها مشکل دارید. احساس طرد و بیمحلی برای شما بسیار قوی است و ممکن است باعث شود به دیگران حمله کنید. بسیاری از افرادی که این اختلال را دارند، در دوران کودکی تجربیات آسیبزا، به ویژه سوء استفاده جنسی، را تجربه کردهاند.
مانیا
مانیا، که معمولاً بخشی از اختلال دوقطبی است، حالتی از انرژی بالا و افکار سریع را شامل میشود. در این حالت، افراد ممکن است به طرز قابل توجهی سریع صحبت کنند و نشانههای اجتماعی را از دست بدهند، به طوری که متوجه نشوند چقدر صحبت میکنند یا چقدر ادامه میدهند. این وضعیت میتواند برای خود فرد و اطرافیانش چالشبرانگیز باشد
اختلال وسواس فکری اجباری (OCD)
در اختلال وسواس فکری اجباری (OCD)، صحبت کردن بیش از حد میتواند نشانهای از رفتارهای اجباری باشد. افرادی که به OCD مبتلا هستند، ممکن است احساس کنند که باید کلمات، عبارات یا موضوعات خاصی را بارها و بارها تکرار کنند. به عنوان مثال، شخصی که از آلودگی میترسد، ممکن است به طور مکرر درباره تمیزی صحبت کند یا از دیگران بخواهد که او را در مورد ترسهایش آرام کنند. این نوع گفتار تکراری میتواند برای خود فرد و همچنین اطرافیانش آزاردهنده باشد.
اختلال شخصیت خودشیفته (NPD)
در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته (NPD)، صحبت کردن بیش از حد معمولاً ناشی از نیاز به توجه و تحسین است. این افراد ممکن است در مکالمات، با مونولوگهای طولانی درباره خودشان تسلط پیدا کنند و از تعاملات دوطرفه غافل شوند. گفتار بیش از حد آنها معمولاً نشاندهنده نیاز به ابراز برتری، درخواست اعتبار یا حفظ کنترل بر موقعیتهای اجتماعی است.
اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی یک اختلال روانی جدی است که میتواند باعث اختلال در گفتار شود و به صحبت کردن بیش از حد مرتبط است. در برخی موارد، افراد ممکن است به صورت مماسی (رفتن به موضوعات نامرتبط) یا خارج شدن از مسیر (از دست دادن خط مکالمه) رفتار کنند و الگوهای گفتاری نامنسجم از خود نشان دهند. سخنرانی آنها نه تنها ممکن است بیش از حد باشد، بلکه به سختی قابل پیگیری است و اغلب بین موضوعات نامرتبط پرش میکند. این وضعیت میتواند تعاملات اجتماعی را برای خود گوینده و همچنین شنوندگان چالشبرانگیز و طاقتفرسا کند.
عوامل روانشناختی و عصبی صحبت کردن بیش از حد
علاوه بر شرایط خاص سلامت روان، عوامل روانشناختی و عصبی گستردهتری وجود دارند که میتوانند در صحبت کردن زیاد تأثیرگذار باشند:
- تحریک بیش از حد: در شرایطی مانند شیدایی یا ADHD، مغز ممکن است بیش از حد تحریک شود و این باعث میشود افراد برای مدیریت سیل افکار و ایدهها، به صحبت کردن زیاد روی بیاورند.
- کنترل تکانه: بسیاری از اختلالات مرتبط با حرف زدن بیش از حد، مشکلاتی در کنترل تکانه دارند. برای مثال، در شرایطی مانند ADHD و BPD، ناتوانی در خودداری از صحبت کردن، حتی زمانی که نامناسب است، یک ویژگی بارز است.
- عدم بازداری شناختی: در اسکیزوفرنی یا حالتهای شیدایی، افراد ممکن است در فیلتر کردن اطلاعات نامربوط دچار مشکل شوند و این میتواند منجر به گفتار مداوم و نامنظم شود.
چطوری میتوانیم اگر بیش از حد صحبت میکنیم، بهتر عمل کنیم؟
پیدا کردن جنبههای مثبت
هر چیزی دو جنبه دارد: مثبت و منفی. پیدا کردن جنبههای خوب صحبت کردن زیاد میتواند به افزایش اعتماد به نفس شما کمک کند. مثلاً اگر افرادی که زیاد صحبت میکنند نبودند، ما هیچ وقت پادکستهای جذاب و جالبی نداشتیم!
ذهنآگاهی (Mindfulness)
ذهنآگاهی به کاهش اضطراب کمک میکند و شما را بیشتر در لحظه حال نگه میدارد. به جای اینکه خودتان را به خاطر گذشته سرزنش کنید یا نگران آیندهای باشید که نمیتوانید کنترل کنید، میتوانید آرامش بیشتری پیدا کنید. یادگیری ذهنآگاهی هم آسان است؛ میتوانید از راهنماییهای ساده ما در این زمینه استفاده کنید.
آرامش
برخی از درمانگران از تکنیک "آرامش عضلانی تدریجی" استفاده میکنند تا به مراجعان کمک کنند تا بیشتر با بدن خود ارتباط برقرار کنند و احساس آرامش کنند.
نوشتن در دفترچه
اگر متوجه شدید که احساسات و افکارتان را در جمع بیش از حد بیان میکنید، سعی کنید آنها را به جای دیگران روی کاغذ بیاورید. نوشتن با هدف میتواند به شما کمک کند تا بهتر با خودتان آشنا شوید و درک عمیقتری از هویت واقعیتان پیدا کنید. این فرآیند میتواند به افزایش اعتماد به نفس و ارزش خودتان کمک کند.